حافظ

آتیش پاره ها

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم 

بیا کز چشم بیمارت هزاران درد بر چینم

الا ای هم نشین دل که یارانت برفت از یاد

مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

جهان پیر است و بی بنیاد ، از این فرهاد کش فریاد

که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم

زتاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل

بیار ای باد شبگیری نسیمی ، زان عرق چینم

جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی

که سلطانیّ عالم را طفیل عشق می بینم

اگر بر جای من غیری گزیند دوست ، حاکم اوست

حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم

صباح الخیر زد بلبل ، کجایی ساقیا بر خیز

که غوغا می کند در سر خیال خواب دوشینم

شب رحلت هم از بستر روم در قصر حور العین

اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم

حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد

همانا بی غلط باشد که حافظ داد تلقینم

..............تصنیفی از استاد محمدرضا شجریان با این غزل حافظ حتمابرید بشنوید...غوغاست..



نظرات شما عزیزان:

رزمی
ساعت15:29---28 فروردين 1391
سلام آقای محمدی مهربان
وب زیبا با مطالب مفید داری درود بر شما احسنت تندرست باشید یا علی مولا
منتظرتم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 13 فروردين 1391برچسب:,ساعت7:49توسط غ .ح.م | |